۱۰ فروردین ماه، سالروز اعدام ملا قاضی محمد گرجی، مردی که رسما ایران را تجزیه کرده بود.
ملا قاضی محمد و حکومت جمهوری مهاباد نیز بمانند سید جعفر پیشهوری و فرقه دمکرات آذربایجان، تحت امر کامل دولت شوروی بودند. ملا قاضی محمد به همراهان وابستگان خود در دسامبر سال ۱۹۴۵ میلادی به شوروی سفر کرد. وی در شهر باکو با میر جعفر باقراُف «دبیر کمیته مرکزی حزب کمونیست آذربایجانِ شوروی » دیدار و دستورات لازم را جهت اعلام خودمختاری (تجزیه کردستان) و تشکیل جمهوری مهاباد دریافت کرده بود.
جمهوری مهاباد نیز بمانند فرقه دمکرات آذربایجان در طول حیات کمتر از ۱ ساله خود بارها از دولت شوروی کمکهای تسلیحاتی و مادی دریافت کرده بود. جمیل حسنلی در کتاب «اتحاد جماهیر شوروی _ ایران : بحران آذربایجان و جنگ سرد» مواردی از این کمکهای تسلیحاتی و مالی را بر شمرده است.
کمکهایی بمانند ارسال ۱۲۰۰ عدد تفنگ و مهمات در ماه ژانویه ۱۹۴۶ میلادی و نیز ارسال ۵۰۰۰ عدد تفنگ و مهمات دیگر در ماه فوریهی همان سال قاضی محمد با پیشهوری و حکومت فرقه دمکرات آذربایجان رابطه داشت (بواسطه دستور مستقیم مسکو). بطوریکه بین طرفین و در پی خواست مسکو، در ماه می ۱۹۴۶میلادی توافقنامهای امضا شد، بر اساس ماده ۴ و ۵ این توافقنامه هر دو دولت در صورت نیاز باید به همدیگر کمک نظامی و اقتصادی بکنند و نیز هیچ یک از طرفین حق دیدار و گفتگو با حکومت مرکزی ایران را بدون هماهنگی با طرف دیگر ندارد.
جمهوری مهاباد هیچ گونه برنامه و طرحی برای آبادانی نداشت، در سندهای بجا مانده فقط و فقط در مورد شکل حکومت صحبت شده و در عمل هیچ سندی از محتوای حکومت وجود ندارد، همانطور که حزب نماهای فعلی کرد هم هیچ برنامه و طرحی بجز رجزخوانی و ترساندن و خشونت افروزی ندارند.
حوزهی نفوذ و اعمال حاکمیت جمهوری مهاباد محدود به مهاباد و چند شهر کوچک اطراف آن در استان آذربایجان غربی بود و عملا در کردستان ایران دامنهی نفوذ چندانی پیدا نکرد، همچنین برخی از خاندانها و طوایف بزرگ کُرد ایرانی نیز مخالف جمهوری مهاباد بودند.
بر خلاف ادعاهای مرسوم قومگراها، قاضی محمد رسما ایران را تجزیه کرده بود و نمیتوان دولت وی را یک دولت خودگردان تحت حاکمیت دولت مرکزی ایران برشمرد.
زیرا:
۱. رسما و بنام، وزیر جنگ داشت و وزیر جنگش هم محمد حسین سیف قاضی عموزادهاش بود
۲. وزیر امور خارجه داشت و به تبریز و بادکوبه نماینده یا سفیر فرستاده بود
۳. ارتش جدا تشکیل داده بود
۴. در هیچ یک از مراسمهای که انجام میشد پرچم ایران در کنار پرچمی که برای حکومتش ساخته بود، دیده نمیشد.
سر انجام ملا قاضی محمد بعد از فروپاشی دولت ساختگی مهاباد دستگیر و در دادگاه محاکمه و محکوم به اعدام شد.
ملا قاضی محمد همچون قاسملو خیلی دیر به اشتباه خود، که قدم نهادن در راهی بی بازگشت بود، پی برد و پشیمانی وی متاسفانه قادر به جلوگیری از وقوع سرنوشت تلخش نبود.
بر خلاف تصور خیلی ها، مرگ آنها بیشتر آرزوی خودیها بود تا جاییکه ملا مصطفی بارزانی (یک موجود بی رحم، بیسواد و بدون هرگونه حس انسانی که یک شبه در روسیه ژنرال میشود. نمونه آن پاسخش به خبرنگار اروپایی در مورد نگاهش به زنان بود: “زن موجودی است برای سکس، شستن و غذا درست کردن”) و افرادش به خودرو حامل ملا قاضی محمد که برای دیدار و مذاکره با هیئت دولت پادشاهی ایران میرفتند تیراندازی کردند.
در روز ۱۰ فروردین ۱۳۲۶ خورشیدی وی به دار آویخته شد.
سرنوشت تلخ اشخاصی همچون ملا قاضی محمد، پیشهوری و قاسملو پند بزرگی برای ما به همراه دارد: هیچگاه بازیچه دست بیگانگان نشویم.
ما به همراه دارد: هیچگاه بازیچه دست بیگانگان نشویم.
دو عکس ملا قاضی اولی با آخوندی در خدمت
اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر
و دوم با لباس ارتش شوروی در زمان اعلام تجزیه ایران
دیدگاهتان را بنویسید