۲۶ دیماه، روز سیاه ایران
بیست و ششم دیماه، روزی است که ایران بزرگمردی که تمام عمر خود را وقف پیشرفت، آرامش و سرافرازی میهن و ملت کرده بود را از دست داد.
شاهنشاه آریامهر، با قلبی شکسته و چشمانی نگران، ایران عزیزش را ترک کرد؛ نه از روی ضعف، نه برای فرار، بلکه برای آنکه شاهد ریخته شدن خون فرزندان بیگناه این سرزمین نباشد. مردمی که به بازیچه دست ارتجاع سرخ و سیاه تبدیل شده بودند، گمراهانه مسیر تباهی را برگزیدند، غافل از آنکه ستونهای استواری ایران را به دست خود فرو میریزند.
شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی، تا واپسین لحظههای حضورش در میهن، قلبش برای ایران میتپید. او عاشق خاک این سرزمین بود و ایران را همچون فرزندی عزیز در آغوش داشت. تصمیم او به ترک وطن، نه از سر ترس، که از سر فداکاری و عشق بود. او حاضر نشد کشورش را به میدان نبرد داخلی و خونریزیهای بیپایان تبدیل کند.ترک ایران برای او همچون بریدن تکهای از قلبش بود، اما او خود را فدای آرامش مردمش کرد.
این روز، روزی تلخ و فراموشنشدنی در تاریخ ایران است؛ روزی که ملت، پدر خود را از دست داد و به دستان فریبکارانی سپرده شد که جز ویرانی و اندوه برای این سرزمین به ارمغان نیاوردند. اما یاد شاهنشاه و میراث پرافتخار او همچنان زنده است و در قلب هر ایرانی وطندوست میتپد. بیست و ششم دیماه تنها یک تاریخ نیست، بلکه فریادی است از گذشته برای بیداری امروز و ساختن فردایی که در آن، ایران بار دیگر به شکوه خود بازگردد.
حزب ایرانیان کرد میهنپرست
(ح.ا.ک.م)
دیدگاهتان را بنویسید